پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
گاهی می شود راحت حرف زد و چیزی گفت
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1373
نویسنده : روزبه

 

گاهی می شود... راحت حرف زد و چیزی گفت...
از دلتنگی آدم ها گفت...و از درون قلبشان آگاه شد...
اما گاهی...نمی شود که نمی شود...
نه کسی را شناخت... و نه کسی را درک کرد...


:: برچسب‌ها: گاهی می شود راحت حرف زد و چیزی گفت ,



چه زود و چه تند گذشت
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1385
نویسنده : روزبه
 

چه زود و چه تند گذشت...روزهای با تو بودن ...
گویی تند بادی بود ...که وزید و گریخت از نگاهم... 
کاش...کمی در مسیر راه استراحتی می کردیم و چایی مینوشیدیم...


:: برچسب‌ها: چه زود و چه تند گذشت ,



چه کنم با این چشمهای سرگردان
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1404
نویسنده : روزبه
 

چه کنم...با این چشمهای سرگردان...برتن یخ زده افکارم چی میگذرد...
باید که شکر کنم خدایم را...و یا بر تمام این اندیشه های از هم گسیخته...
و لغزیده در ذهنم... اندیشه های دیگری را جستجو کنم...باید چه کنم؟


:: برچسب‌ها: چه کنم با این چشمهای سرگردان ,



انگار همین دیروز بود
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1410
نویسنده : روزبه
 

انگار همین دیروز بود...اما باید...
خاطرات را مچاله کرد و دور ریخت...وقتی بی هوا می آیند و نفست را می برند...


:: برچسب‌ها: انگار همین دیروز بود ,



بعضی وقتا مجبوری
نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393
بازدید : 1371
نویسنده : روزبه
 

بعضی ﻭﻗﺘﺎ... ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺗﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﺑﻐﻀﺖﺑﺨﻨﺪﯼ...
تا شاید...در لا به لای خاطراتت ...لبخند تو را ببینم...


:: برچسب‌ها: بعضی وقتا مجبوری ,



بازدید : 1360
نویسنده : روزبه
 

عشقم...در نبودنت...هر که از کنارم می گذرد...بوی تو را میدهد...
اما فقط ...نگاهش...لبخندش...چشمانش...و حتی راه رفتنش هم شبیه تو نیست...


:: برچسب‌ها: عشقم در نبودنت هر که از کنارم می گذرد بوی تو را می دهد ,



ای ناله شبهای بیقراریم
نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393
بازدید : 1368
نویسنده : روزبه

 

نفس نفس میزنم ...تا تو از همانجا...
نفسهامو حس کنی ...ای شقایق بوستان دلتنگیهای من...
و ای ناله شبهای بیقراری من...


:: برچسب‌ها: ای ناله شبهای بیقراریم ,



بی تو چه سرگردان مانده ام
نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393
بازدید : 1444
نویسنده : روزبه
 

در شبهای بی کسی ام... ازتوسخن می گویم... 
برایت از غم دوری ...و از غریبی چشمانم میگویم...
که در نبودنت...چه سرگردان مانده ام ...


:: برچسب‌ها: بی تو چه سرگردان مانده ام ,



چقدر باید بگذرد
نوشته شده در دو شنبه 13 بهمن 1393
بازدید : 1376
نویسنده : روزبه
 

هان...چقــدر باید بگذرد... تا مـن... در مـرور خـاطرات گمشده ات... وقتی از کنار م میگذری.... تنـــم نلــرزد... بغضــم نگیــرد...سست نشود پاهایم...و اشکم جاری نشود...


:: برچسب‌ها: چقدر باید بگذرد ,



می شه همین الان از راه برسی
نوشته شده در دو شنبه 13 بهمن 1393
بازدید : 1169
نویسنده : روزبه
 

می شه همین الان از راه برسی... جوری مرا در آغوش بگیری... که حتی باد هم فراموش کند بوزد... غرق شوم در این لحظه با تو بودن ...و ماه قهر کند و چشمهایش را ببندد...
و آنگاه...من و تو...پرواز کنیم به آسمان...و تو را به جای ماه سنجاق کنم...به سقف آسمان...
تا من هر شب نگاهت کنم...


:: برچسب‌ها: می شه همین الان از راه برسی ,



حسرت های به جا مانده را مرور می کنم
نوشته شده در دو شنبه 13 بهمن 1393
بازدید : 1387
نویسنده : روزبه
 

دیگر نه اشک پاسخ دردورنجهایم می شود...و نه خاطره هایت...
همیشه فقط آه میکشم ‎...و حسرت های به جا مانده را مرور می کنم...
و مدام تیر می کشد وجودم...مگر تو قلبم را هدف گرفته ای؟


:: برچسب‌ها: حسرت های به جا مانده را مرور می کنم ,



گاهی هم به فکر من هستی
نوشته شده در دو شنبه 13 بهمن 1393
بازدید : 1190
نویسنده : روزبه
 

می آیی جایمان را با هم عوض کنیم ؟ فقط برای چند ساعت ... 
میخوام بدونم اونقدر که من بیقرار تو ام...
تو هم گاهی به فکر من هستی؟


:: برچسب‌ها: گاهی هم به فکر من هستی ,



لبخندت دیوانه ام می کند
نوشته شده در یک شنبه 12 بهمن 1393
بازدید : 1514
نویسنده : روزبه
 

آه از این همه لبخندزیبا... که نمی شود فراموش کرد نگاهت را...ذلالی چشمانت آزارم میدهد...دل به رویاهایت بسته ام ...اما تو چه می کنی با من ؟کمی اخم کن...کمی با تنفر نگاهم کن...تا کمی ارام گیرد قلبم...


:: برچسب‌ها: لبخندت دیوانه ام می کند ,



گاه در خلوت نگاهم بادی می وزد
نوشته شده در یک شنبه 12 بهمن 1393
بازدید : 1391
نویسنده : روزبه
 

گاه در خلوت نگاهم بادی می وزد... و تو چشمانت را می بندی...
موهایت پریشان می شود...و تبسم لبانت غنچه می کند در نگاهم...
آنگاه می بینی...که شور و نشاط...و عشق رادر من...ببین دلم تنگ نیست...
فقط کمی هوا ی دلم بارانیست...


:: برچسب‌ها: گاه در خلوت نگاهم بادی می وزد ,



دلتنگی یعنی
نوشته شده در یک شنبه 12 بهمن 1393
بازدید : 1366
نویسنده : روزبه
 

دلتنگی یعنی... که ببینی یک متر ازت فاصله داره...
اما دستت بهش نمی رسه...حتی نمیتونی یه لحظه هم صورتشون ببینی...
واز طرفی دیگه...کسی جز اون شخص توی قلبت نیست...
اونوقت باید چه کرد...با این زندگی لعنتی...


:: برچسب‌ها: دلتنگی یعنی ,



وقتی درد دل می کنم
نوشته شده در یک شنبه 12 بهمن 1393
بازدید : 1350
نویسنده : روزبه

 

وقتی درد دل می کنــم...بی تابی هایم را...
دردهـایــم را ...بیخوابی شب را ...و اشکهایم را...
می گویم تا کمی آرام شود روانم...
اما تو...همان گفته هایم را...برایم دوباره به تصویر می کشانی...
تا دوباره مرا برنجانی...میبری مرا و درخت خشک را نشانم می دهی...
و من گنجشک یخ زده را ...می بینم که چه میلرزد...و برایم جیک جیک میکند...
تا کمی حواسم از تو پرت شود...و بیشتر از این در گرداب گفته هایت گم نشوم...


:: برچسب‌ها: وقتی درد دل می کنم ,



کاش می شد
نوشته شده در یک شنبه 12 بهمن 1393
بازدید : 1449
نویسنده : روزبه

 

کاش می شد...کوچه ها را بلد شد...
خیابانها را شمرد ...و گلها را شناخت...
کاش می شد...جایی نشست...و ستاره ها را دید...
ماه را دعوت کرد...ویه میهمانی آسمانی گرفت...
کاش می شد...کاش ها را برداشت...و ریخت توی جوی آب...
و هر چه دلمان دوست داشت...همان لحظه اتفاق افتاد...


:: برچسب‌ها: کاش می شد ,



دارم از تمامی خاطراتت فاصله می گیرم
نوشته شده در شنبه 11 بهمن 1393
بازدید : 1323
نویسنده : روزبه
 

ببین...دارم از تمامی خاطراتت فاصله میگیرم...نمی دانم همه را پشت سر گذاشتم...
یا اینکه آنها دارند فراموشم می کنند...
باور می کنی...نامت را هم دیگر نمی دانم چیست...


:: برچسب‌ها: دارم از تمامی خاطراتت فاصله می گیرم ,



خودت به سادگی بیا
نوشته شده در شنبه 11 بهمن 1393
بازدید : 1642
نویسنده : روزبه
 

بیا...خودت به سادگی بیا...
تا من خزان کوچه ها را...بهاری کنم برایت...
پر از جوانه می شود لبانم...وقتی بهانه لبخند تو را می گیرم...


:: برچسب‌ها: خودت به سادگی بیا ,



دعا می کنم پیدایت کنم
نوشته شده در شنبه 11 بهمن 1393
بازدید : 1410
نویسنده : روزبه
 

فقط دعا می کنم...
وقتی پیدایت کردم ...
زل بزنم در چشم هایت ...و بگویم عزیزِ تر از جانم...
از تو گذشتن برایم سخت است...مثلِ لحظه ی جان دادن است برایم...
پس برگرد...اینبار اگر خواستی بروی...با هم می رویم...تا من در غربت نگاهت اسیر نمانم...
حال می آیی؟


:: برچسب‌ها: دعا می کنم پیدایت کنم ,



هر شب در همان جای همیشگی
نوشته شده در شنبه 11 بهمن 1393
بازدید : 1230
نویسنده : روزبه
 

هر شب ...در همان جای همیشگی...
شاممان را با هم می خوریم...
کمی قدم می زنیم...از گذشته می گویم برایت...
و تو فقط به حرفهایم گوش می دهی... و سری تکان می دهی...
هنوز نرفته است...این خاطره وفادار مانده است...

 

:: برچسب‌ها: هر شب در همان جای همیشگی ,



از دنیای برفی بیزارم
نوشته شده در پنج شنبه 9 بهمن 1393
بازدید : 1319
نویسنده : روزبه
 

یعضی وقتا...
از دنیای برفی بیزار میشم...
آنقدر که خسته می شوم از صدای بغض آسمان...
دیگر می خواهم...
دنیا را خط خطی کنم ...خاطره ها را پاک کنم...
برای خودم دنیایی بسازم پر از گل...گلهایش یاس باشد و رازقی...
دیگر می خواهم شقایقی نباشد در دنیایم...


:: برچسب‌ها: از دنیای برفی بیزارم ,



هنوز تو را هر شب زنده می کنم
نوشته شده در پنج شنبه 9 بهمن 1393
بازدید : 1314
نویسنده : روزبه
 

اکنون...
کجایی...چه میکنی...هنوز مرا یادت هست؟
من که ...
هنوز تو را هر شب زنده می کنم...
و دوباره سپیده میمیری در نگاهم...


:: برچسب‌ها: هنوز تو را هر شب زنده می کنم ,



یک آغوش مهربان
نوشته شده در پنج شنبه 9 بهمن 1393
بازدید : 1342
نویسنده : روزبه
 

گاهی نیاز داری به یک آغوش مهربان...که تو را مست کند از عشق...
در اوج غم و اندوه...سیرابت کند از شوق و سرور...
و نگاه کنه توی چشمات...و بگه تنها آغوشت جای امن من است...


:: برچسب‌ها: یک آغوش مهربان ,



کجاتو را گم کرده ام
نوشته شده در پنج شنبه 9 بهمن 1393
بازدید : 1327
نویسنده : روزبه
 

نمیدانم... در کدامین جای این عالم تو را جای گذاشتم...
تو رفتی...یا اینکه من تو را گم کرده ام...نمیدانم...
در کجای این آسمان پنهان شده ای...
لعنتی...بیا دارم خودم را هم گم می کنم...


:: برچسب‌ها: کجاتو را گم کرده ام ,



نگاهش را می دزدی از خرابه نگاهم
نوشته شده در چهار شنبه 8 بهمن 1393
بازدید : 1409
نویسنده : روزبه
 

آهـــای غــريـبه…؟ کنــارش مــي نــشيـنی ودستانش را گرم می کنی...
بــا چــند جمله عاشقش می کنی...و نگاهش را می دزدی از خرابه نگاهم...
راستی من هم مثل تو ...روزی غریبه اش بودم...
مثل تو ...برایش زیر باران چتر می شدم...
مثل تو...برایش از شقایقها می گفتم...
اما...مثل تو نبودم غریبه...
چون اون تنها عشق من بود...
چون نفسم به نفسش بند بود...
چون...اون همه زندگی من بود...
غریبه...مبارکت باشد...هر آنچه در او می بینی...
که هر چه هست...همه زندگی من است...


:: برچسب‌ها: نگاهش را می دزدی از خرابه نگاهم ,



می خواهم با عشقت سفر کنم
نوشته شده در چهار شنبه 8 بهمن 1393
بازدید : 2051
نویسنده : روزبه
 

میخواهم تا بیكران خیال ...باعشقت سفر کنم... 
به دنبال واژه ای هستم...که نگاهت را به میهمانی چشمهایم دعوت کنم...
و تو همچنان در نگاه عاشقم...برقصانی شقایقها را...
. من بنوازم برایت...از عاشقانه هایم...


:: برچسب‌ها: می خواهم با عشقت سفر کنم ,



من هنوز خوابت را می بینم
نوشته شده در چهار شنبه 8 بهمن 1393
بازدید : 1431
نویسنده : روزبه
 

ببین...من هنوز خوابت را می بینم...
هنوز گاهی یواشکی می بوسم لبانت را...
هنوز با تو در کنار ساحل قدم می زنم...
هنوز یواشکی خودم را گول می زنم...
که تو داری برایم آواز میخوانی...


:: برچسب‌ها: من هنوز خوابت را می بینم ,



برای آمدنت ذوق کرده ام
نوشته شده در چهار شنبه 8 بهمن 1393
بازدید : 762
نویسنده : روزبه
 

من اینجانشسته ام...... درکنار همین رویاهای ناتمام...
به انتظار آمدنت...ذوق کرده ام فراوان...
می آیی...
یا اینکه بغض کنم...و برم به جهنم...


:: برچسب‌ها: برای آمدنت ذوق کرده ام ,