بدون هیچ تردیدی...و بی نیاز از تمنای نگاهی...می توان امید داشت...
وقتی قفل بسته ی لبانی باز می شود...وقتی از روزنه نگاهی عشق می چکد...
وقتی می شود...به زندگی نگاه معنی داری کرد...
پس می توان...راز نهفته را در میان لاله ها رها کرد و رفت...
و بهشتی ساخت...در بلندای گیسوانی که همیشه ...
در پریشانی امواجش خود را رها کرده...تا طعم عشق را به مستی چشید...